میخوایم بریم سراغ کسایی که هیچ بویی از انسانیت نبردن و میشه بعنوان ی قاتل روانی اسمشون رو توی تاریخ ثبت کرد. معمولا بعضی از
این قاتل معروف جهان نیز از دیار روسیه است. آندره چیکاتیلو که با اسامی مستعار قصاب روستوف یا چاک دهنده روستوف نیز معروف است، بین سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۹۰ در روسیه، اوکراین، ازبکستان اتحادیه جماهیر شوروی دست به جنایاتی شدید زده است.
وی متهم به جرم هایی وحشتناک از جمله قتل، ، مثله کردن و قطع عضو است. آندره به بیش از 56 فقره قتل اعتراف کرده و در بین قربانیان آن دست کم 52 کودک و زن دیده می شوند. وی به طور قطعی به 53 فقره قتل محکوم شد. وی در ابتدا معلم یک مدرسه بود که به دلیل انجام برخی حرکات غیر اخلاقی با دانش آموزان اخراج شد. بعد از آن بود که قتل های زنجیره ای وی آغاز شده و دو قتل نخست آن شامل دو دختر 9 و 17 ساله می شدند. وی پس از دستگیری ادعا کرده بود که خون مقتولان را می چشیده است!
جالبه بدونید تو
یکی از برجسته ترین قاتلان زنجیره ای دنیا، آناتولی انوپرینکو است. نام مستعار وی <<جانوری از اوکراین>> است. این قاتل کثیف اوکراینی به 52 قتل اعتراف کرده و در نهایت در سال 1996 توسط پلیس دستگیر شد. در هنگام دستگیری وی بیش از 100 نوع از انواع سلاح های سرد و گرم از محل ست آن کشف شد.
جالب است بدانید که علی رغم قتل های متعدد، وی به اعدام محکوم نشده و در سال 2013 و هنگامی که در حبس ابد بود، در زندان فوت شد. از جمله بدترین جنایات او می توان به قتل یک خانواده 10 نفره با 8 کودک، قتل 5 نفر در یک روز درون یک ماشین، قتل دو دختر 8 و 7 ساله با تبر و قتل یک خانواده 3 نفره به قصد سرقت اشاره کرد. در بسیاری از موارد آناتولی جنازه های مقتولین را به آتش می کشید. وی یکی از خونسرد و بی رحم ترین قاتلان شرق اروپا بوده و متولد 25 جولای 1952 در روستایی در استان ژیتومر به دنیا آمد که در آن زمان تحت حکومت شوری بود.
ابوالقاسم جبار خطرناک ترین قاتل افغان، شکارهای خود را عمدتاً از بین مردان و پسران انتخاب می کرد. در حین دستگیری وی مشکوک به قتل عام 300 مرد و پسر بود؛ در بخش جنایات علیه بشر، وی دست کم از نیروهای تروریستی طالبان ندارد. متاسفانه دولت وقت افغانستان پیش از دستگیری ابوالقاسم جبار، دو نفر را به جرم قتل هایی که وی انجام داده بود اعدام کرد.
وی در سال 1970 دستگیر شده و به بسیاری از قتل ها اعتراف کرد. خوشبختانه این قاتل زنجیره ای به مانند برخی دیگر از همکاران خود به حبس ابد محکوم نشده و تنها یک سال را در زندان سپری کرد. ابوالقاسم جبار در سال 1971 با طناب دار اعدام شد.
این بار به سراغ یک قاتل سریالی از دیار چین می رویم؛ یانگ زینهای بیشترین قتل را بین قاتلان زنجیره ای چین و اطراف آن انجام داده و از این رو لقب پُر کارترین قاتل زنجیره ای این کشور را به خود اختصاص داده است. وی متهم به 65 فقره قتل و بیش از 23 متهم شده است که بین سال های 1999 تا 2003 صورت گرفت. وی در شب هنگام وارد منازل شده و قتل ها را با سلاح های سرد نظیر تبر و چکش به انجام می رساند.
با وجود اعتراف وی به 65 قتل، پلیس موفق به ردیابی یانگ زینهای در 67 قتل شده بود. وی که در سال 2003 دستگیر و در سال 2004 اعدام شد، در اعترافات خود گفت: هر چه انسان های بیشتری را به قتل می رساند، تمایل بیشتری برای کشتار مردم به دست می آورد. وی یک فرد جامعه ستیز بوده و به نظر می رسد که مانند قاتل افغان کمی دیر دستگیر شده بود.
کامپاتیمار شانکاریا یک قاتل سریالی هندی بود که پلیس رابطه آن با بیش از 70 قتل را پیدا کرده بود. وی قتل های خود را از سال 1977 آغاز کرده و دو سال بعد، یعنی در سال 1979 دستگیر شد. وی برای کشتار از چکش استفاده کرده و همه قربانیان خود را با ضربات چکش به سر به قتل می رساند.
کامپاتیمار شانکاریا به پلیس گفته بود که از قتل های خود لذت می برد؛ جمله معروف وی نیز در هنگام اعدام این بود: شما من را بیهوده به قتل می رسانید؛ امیدوارم این اتفاق برای شخص دیگری روی ندهد.
در قسمت نخست، اکثراً قاتلان مربوط به کشورهای آسیایی بودند. اما در این مورد به سراغ یک قاتل مخوف آمریکایی خواهیم رفت. گری ریدوی که با لقب <<رودخانه سبز>> نیز شناخته می شود، اکثر جنایات خود را بین سال های 1980 تا 1990 انجام داد. نکته جالب توجه آن است که گری ریدوی شکارهای خود را از بین ن خیابانی و یا به اصطلاح کارتن خواب انتخاب می کرد تا بدین ترتیب کمترین اهمیت را در جامعه داشته و کسی نگران نبود آنها نخواهد شد.
اکثر قتل های وی با خفگی همراه بوده و سپس جنازه آنها در جنگل رها می شد. گری در ابتدا به این زن ها نزدیک شده و سر صحبت را با آنها باز می کرد؛ سپس با نشان دادن عکسی از پسرش، همدردی آنها را به دست می آورد. در گام بعدی این ن را به قتل می رساند. اگرچه وی به 71 قتل اعتراف کرده بود، اما پلیس معتقد بود که تعداد قتل های گری ریدوی بیش از این تعداد است.
پدرو فیلو یک قاتل سریالی متولد برزیل بود؛ زمانی که مادر پدرو وی را حامله بود، به دست همسر خود مورد آزار و اذیت قرار گرفته و در اثرات ضربات، پدرو با جمجمه ای آسیب دیده متولد شد. در سن 13 سالگی پدر پدرو به قصد کشتن وی، آن را زیر یک جرثقیل هل می دهد که در نهایت از این حادثه جان سالم به در می برد. در سن 14 سالگی پدرو معاون شهردار را به دلیل آنکه پدر وی را به جرم ی اخراج کرده بود، می کشد. دومین قتل وی در همان زمان صورت می گیرد؛ شخصی که به نظر اصلی بود!
پس از فرار به دلیل قتل ها، پدرو فیلو در شهر دیگر ساکن می شود؛ بعد از قتل یک قاچاقچی مواد مخدر با زنی به اسم ماریا آشنا شده اما زن مورد علاقه آن، توسط یک گروه مافیایی مواد مخدر کشته می شود. بعد از آن پدرو فیلو به دنبال اعضای این باند رفته و پس از شکنجه، اقدام به کشتن آنها می کند. این در حالی بود که وی زیر 20 سال سن داشت. پس از آن پدر پدرو مادرش را به قتل می رساند؛ پدرو برای انتقام به سراغ پدر خود رفته و آن را نیز به قتل می رساند. وی در زندان نیز دست به کشتار زده و در طی 30 سال دوران محکومیت خود، 71 نفر را به قتل رساند.
دانیل کامارگو باربوسا بدون شک یکی از کثیف و منفورترین قاتلان زنجیره ای در جهان است؛ وی در خلال سال های 1970 تا 1980، بیش از 150 زن و دختر جوان را ربوده، به آنها کرده و سپس اقدام به قتل آنها کرده است. وی متهم است که در طی 12 سال قتل و های متعددی را در کلمبیا و اکوادور انجام داده است.
دانیل کامارگو باربوسا برای اولین بار در سال 1974 بعد از کشتن یک دختر 9 ساله به زندان افتاد؛ وی به 25 سال زندان محکوم شده بود. با این وجود کامارگو از زندان فرار کرده اما در سال 1986 مجدداً دستگیر شد. در زمانی که وی از زندان فرار کرده بود، قتل های بسیار و متعددی را انجام داده بود.
پدرو لوپز که لقب هیولای کوهستان آند را نیز یدک می کشید، مردی با چهره زشت و کریه بود. این قاتل بدذات متهم به آزارهای جنسی و قتل بیش از 300 دختر جوان بود. قربانیان وی از کشورهای پرو، اکوادور و کلمبیا بودند. در حین دستگیری وی به 103 قتل اعتراف کرد اما ارتباط آن با 300 جرم مشابه کشف شد.
هیولای کوهستان آند در سال 1980 دوره ای سخت از بازجویی را پشت سر می گذاشت؛ در این دوره وی گور 53 نفر از مقتولان را به پلیس نشان داد. اکثر قربانیان وی دخترانی کم سن سال بودند که بین 9 تا 12 سال سن داشتند. وی به تیمارستان روانی منتقل شده اما در عین ناباوری، در سال 1998 از آنجا مرخص شد. اما به دلیل انجام قتل هایی مشابه، مجدداً در سال 2002 دستگیر شد.
لوئیس گاراویتو جزو بدترین قاتلان زنجیره ای جهان است که در عرض مدت زمان 5 سال، 138 نفر را به قتل رساند. لوئیس گاراویتو متهم به 300 قتل شده بود. به دلیل گستره بالای جنایات وی، رسانه ها به آن لقب جانور را داده بودند. لوئیس گاراویتو قربانیان خود را مورد آزار و اذیت قرار داده و سپس اقدام به قتل آنها می کرد.
این قاتل عجیب و بی رحم برای همکاری با پلیس بعد از دستگیری، از آنها درخواست نقشه کرده و مکان دفن قربانیان خود را از این طریق به آنها نشان داد. وی که خود قربانی پدرش بود، به قربانیان نزدیک شده و به آنها پیشنهاد یک هدیه مانند شکلات را می داد؛ سپس با قربانی شروع به قدم زدن کرده و در نهایت آنها را به جایی خلوت می کشاند. بعد از بریدن گلوی قربانی، آنها را تکه تکه کرده و در جایی دفن می کرد.
تا حالا تو شرایطی قرار گرفتی که بخوای از دست ی قاتل روانی فرار کنی؟؟؟
پس باید ی سر به
در این مطلب شما را با فیلم های معمایی برتر سال 2021 که اخیرا اکران شده و در میان فیلم های معمایی مورد توجه بسیاری از منتقدین قرار گرفته است، آشنا می کنیم. در لیست فیلم های معمایی جدید شما از میان زندگی قاتلان و خلافکاران بزرگ عبور می کنید و به قربانیانی می رسید که برای زندگی خود تا پای جان می جنگند.
برای شما که طرفدار سرسخت بازی
فیلم The Game
سال ساخت: ۱۹۹۷
کارگردان: دیوید فینچر
بازیگران اصلی: مایکل داگلاس و شان پن
مدت زمان: ۱۲۸ دقیقه
امتیاز imdb: ۹.۲ از ۱۰
فیلم Mr Nobody
سال ساخت: ۲۰۰۹
کارگردان: ژاکو وان دورمال
بازیگران اصلی: جرد لتو و دایان کروگر
مدت زمان: ۱۵۷ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۸ از ۱۰
فیلم The Prestige
سال ساخت: ۲۰۰۶
کارگردان: کریستوفر نولان
بازیگران اصلی: هیو جکمن، کریستین بیل، مایکل کین و اسکارلت جوهانسون
مدت زمان: ۱۳۰ دقیقه
امتیاز imdb: ۸.۵ از ۱۰
فیلم Looper
سال ساخت: ۲۰۱۲
کارگردان: ریان جانسون
بازیگران اصلی: بروس ویلیس، جوزف گوردون-لویت و امیلی بلانت
مدت زمان: ۱۱۸ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۴ از ۱۰
فیلم Identity
سال ساخت: ۲۰۰۳
کارگردان: جیمز منگولد
بازیگران اصلی: جان کیوساک و آماندا پیت
مدت زمان: ۹۰ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۳ از ۱۰
فیلم Inception
سال ساخت: ۲۰۱۰
کارگردان: کریستوفر نولان
بازیگران اصلی: لئوناردو دی کاپریو
مدت زمان: ۱۴۸ دقیقه
امتیاز imdb: ۸.۸ از ۱۰
فیلم No Escape
سال ساخت: ۲۰۱۵
کارگردان: جان اریک داودل
بازیگران اصلی: اوون ویلسون و لیک بل
مدت زمان: ۱۰۳ دقیقه
امتیاز imdb: ۶.۸ از ۱۰
فیلم Source Code
سال ساخت: ۲۰۱۱
کارگردان: دانکن جونز
بازیگران اصلی: جیک جیلنهال و میشل موناهن
مدت زمان: ۹۳ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۵ از ۱۰
فیلم Stay
سال ساخت: ۲۰۰۵
کارگردان: مارک فارستر
بازیگران اصلی: یوان مک گرگور، نائومی واتس و رایان گاسلینگ
مدت زمان: ۹۹ دقیقه
امتیاز imdb: ۶.۸ از ۱۰
فیلم Now You Can See Me
سال ساخت: ۲۰۱۳
کارگردان: لویی لتریر
بازیگران اصلی: جسی آیزنبرگ، مارک روفالو و وودی هارلسون
مدت زمان: ۱۱۵ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۲ از ۱۰
فیلم Mulholland Drive
سال ساخت: ۲۰۰۱
کارگردان: دیوید لینچ
بازیگران اصلی: نائومی واتس و لورا هرینگ
مدت زمان: ۱۴۶ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۹ از ۱۰
فیلم Memento
سال ساخت: ۲۰۰۰
کارگردان: کریستوفر نولان
بازیگران اصلی: گای پیرس و کری-ان ماس
مدت زمان: ۱۱۳ دقیقه
امتیاز imdb: ۸.۴ از ۱۰
فیلم Cube
سال ساخت: ۱۹۹۷
کارگردان: وینچنزو ناتالی
بازیگران اصلی: نیکول د بوئر
مدت زمان: ۹۰ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۲ از ۱۰
فیلم Escape Room
سال ساخت: ۲۰۱۹
کارگردان: آدام روبیتل
بازیگران اصلی: تیلور راسل و لوگان میلر
مدت زمان: ۹۹ دقیقه
امتیاز imdb: ۶.۴ از ۱۰
فیلم Deja vu
سال ساخت: ۲۰۰۶
کارگردان: تونی اسکات
بازیگران اصلی: دنزل واشنگتن و وال کیلمر
مدت زمان: ۱۲۶ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۱ از ۱۰
فیلم Seven
سال ساخت: ۱۹۹۵
کارگردان: دیوید فینچر
بازیگران اصلی: برد پیت و مورگان فریمن
مدت زمان: ۱۲۷ دقیقه
امتیاز imdb: ۸.۶ از ۱۰
فیلم Prisoners
سال ساخت: ۲۰۱۳
کارگردان: دنیس ویلنیو
بازیگران اصلی: هیو جکمن و جیک جیلنهال
مدت زمان: ۱۵۳ دقیقه
امتیاز imdb: ۸.۱ از ۱۰
فیلم Gone Girl
سال ساخت: ۲۰۱۴
کارگردان: دیوید فینچر
بازیگران اصلی: بن افلک و رزاماند پایک
مدت زمان: ۱۴۹ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۶ از ۱۰
فیلم Enemy
سال ساخت: ۲۰۱۳
کارگردان: دنی ویلنو
بازیگران اصلی: جیک جیلنهال و ملانی لوران
مدت زمان: ۹۰ دقیقه
امتیاز imdb: ۶.۹ از ۱۰
فیلم Predestination
سال ساخت: ۲۰۱۴
کارگردان: برادران اسپیریگ
بازیگران اصلی: ایتن هاک، سارا اسنوک و نوآ تیلور
مدت زمان: ۹۷ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۵ از ۱۰
فیلم Panic Room
سال ساخت: ۲۰۰۲
کارگردان: دیوید فینچر
بازیگران اصلی: جودی فاستر، کریستن استوارت و جرد لتو
مدت زمان: ۱۱۲ دقیقه
امتیاز imdb: ۶.۸ از ۱۰
فیلم Trance
سال ساخت: ۲۰۱۳
کارگردان: دنی بویل
بازیگران اصلی: جیمز مک آووی و رزاریو داوسون و ونسان کسل
مدت زمان: ۱۰۱ دقیقه
امتیاز imdb: ۶.۹ از ۱۰
فیلم Cloud Atlas
سال ساخت: ۲۰۱۲
کارگردان: تام تیکور، اندی واچوفسکی و لانا واچوفسکی
بازیگران اصلی: تام هنکس، هلی بری و جیم برودبنت
مدت زمان: ۱۷۱ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۴ از ۱۰
فیلم The Thirteenth Floor
سال ساخت: ۱۹۹۹
کارگردان: جوزف روسناک
بازیگران اصلی: کریگ برکو و گرچن مول
مدت زمان: ۱۰۰ دقیقه
امتیاز imdb: ۷.۱ از ۱۰
فیلم Shutter Island
سال ساخت: ۲۰۱۰
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
بازیگران اصلی: لئوناردو دی کاپریو و مارک روفالو
مدت زمان: ۱۳۸ دقیقه
امتیاز imdb: ۸.۲ از ۱۰
اگر شما هم عاشق فیلم های معمایی هستید حتما بهتون پیشنهاد میکنم از
دیدن فیلم اونم تو روزای کرونایی ی تفریح خفن و جذابه. الان میگی تو خونه نشستن چه تفریحی حساب میشه آخه؟ اگر ی چیزی بتونه تو رو چندتا 2 ساعت پای خودش میخکوب کنه قطعا تفریح حساب میشه و جذاب. سرتو میاری بالا میبینی 4 ساعته داری فیلم میبینی و اصلا نفهمیدی چجوری گذشت این 4 ساعت. اینجور فیلمایی که شما رو میخکوب کنن کم نیست اما زیادم نیست. حالا اگر شما بیشتر وقت داشته باشی میری سراغ سریال دیدن. مثلا با خودت میگی اه چیه این داستانای عاشقانه و جنایی و . . من دنبال ی فیلم متفاوت میگردم که حالمو خوب کنه و منو به وجد بیاره. اینجاس که ما به شما سریال سوپرنچرال رو پیشنهاد میکنیم.
این مجموعه که قطعا مانند هر سریال تلویزیونی از نقاط قوت و ضعف بسیاری برخورداره، بیشتر به خاطر داستان های تمثیلی، فانتزی و ترسناکش که برگرفته از عمیق ترین و کهن ترین افسانه ها و داستان های زندگی انسانیه و به نوعی ریشه در ترس ها و پرسش های بشری داره، معروف و مشهوره.
در اینجا به چند نمونه از ترسناک ترین هیولاهای این سریال اشاره می کنیم:
همونطور که از نام این هیولا بر میاد؛ می تونه شکل هر انسانی رو به خودش بگیره و از این نظر یکی از انسانی ترین هیولاهای دنیای ماورایی به شمار میاد. این هیولای برجسته که در سه فصل شگفت انگیز 1، 2 و 4 حضوری برجسته و بی نظیر داشت؛ خودشو به شکل اعضای نزدیک خانواده و دوستان در می آورد و اونا رو می کشت.
در قسمت" Nightshifter" این موجود ترسناک تو قالب کارکنان بانک سرقت های خودشو انجام می داد. نقطه اوج حضور این هیولا تو قسمت" Monester Movie" که به شکل هیولای کلاسیک در میاد و قربانیانشو اونجوری که دوس داره می کشه، واقعا ارزش چند بار تماشا کردن رو داره.
حضور جن به عنوان یه مخلوق نام آشنا تو این سریال خیلی زیبا و عالی بود. این هیولای معرفی شده تو غارها زندگی می کرد و از توانایی خودش برای خواب کردن و یا به کما فرستادن انسان ها استفاده می کرد، سپس در حالی که انسان ها تو رویاهای خودشون غرق شدن، اون از خونشون تغذیه می کرد و آروم آروم جونشون رو می گرفت.
تو این سریال؛ هیولای وندیگو به معنی بلعنده شرور، موجودی ترسناکه که با توانایی مافوق بشری به دلیل خوردن گوشت انسان ها حسابی معروف شده. وندیگو تو قسمت دوم و هفتم سریال حضوری بسیار جالب داشت و خیلی زود به یکی از هیولاهای محبوب طرفدارا تبدیل شد.
بدون شک تو فصل اول این سریال، روح شریر مری خون آلود یکی از به یاد ماندتی ترین شخصیت های شرور داستانه. روحی که اگه سه مرتبه اسمشو روبروی آینه تکرار کنین، به سراغتون میاد و چشم کسی که به آینه خیره شده رو در میاره و باعث خونریزی داخلی و مرگ دردناک میشه.
البته حضور دوباره این روح در فصل های چهارده و پانزده، می تونه یه یادآوری هوشمندانه برای طرفدارای قدیمی و وفادار سریال باشه.
پیشتاکو یکی از هیولاهای ترسناکه این سریاله که این دو برادر در جریان ماجراجویی هاشون، باهاش مواجه میشن. موجودی عجیب و غریب که از چربی بدن انسان تغذیه می کنه و در یه مرکز درمانی و آبگرم زندگی می کنه.
نکته ترسناک تو این ماجرا اینه که این موجود ماورایی تو حالت عادی چهره ای شبیه آدما داره و فقط زمانی که زنگ غذا به صدا در بیاد به کمک زائده های دهانی چربی بدن انسان رو می مکه.
شوجو موجودی افسانه ای تو فرهنگ ژاپنه که تنها زمانی که افراد به دلیل افراط در نوشیدن تو حالت گیجی و منگی قرار دارن، ظاهر میشه.
اگر چه تو نگاه اول این موجود اصلا ترسناک به نظر نمیاد؛ ولی حضور این هیولای ترسناک تو فصل هفتم نشون میده که این هیولا خیلی هم وحشتناکه، چون دقیقا زمانی که شخص تو ضعیف ترین حالت خودش قرار داره؛ بهش حمله می کنه.
این روح که با استفاده از المان های زیبایی شناسی سینمای وحشت ژاپن طراحی شده بود، بعد جسمانی داشت و دقیقا زمانی ظاهر میشد که شخص اصلا قادر به دفاع از خودش نبود.
شاید قراردادن یک انسان تو ردیف هیولاها، اندکی عجیب و غریب به نظر بیاد؛ ولی باید بپذیریم که انسان ها اغلب وحشتناک ترین هیولاهایی هستن که در واقعیت باهاشون سرو کار داریم.
حضور خانواده بندر که در جریان بازی بیمارگونه خودشون به شکار انسان ها دست می زدن، عملی وحشیانه و غافلگیر کننده بود که تو این سریال به خوبی ازش استفاده شده.
به طور کلی این سریال با هیولاهای ترسناکش که در طول سال های 2008 تا 2020 روی آنتن تلویزیون رفت، بسیار موفق و پرطرفدار ظاهر شد و با ماجراجوییهای جذاب و هیجان انگیزش نه تنها در جهان بلکه در کشور ما نیز به یکی از محبوب ترین سریال های تلویزیونی تبدیل شده.
اریک کریپک به عنوان خالق این اثر، این سریال رو در 327 قسمت در ژانر وحشت و جنایی ساخته که پر از موجودات خبیث و شیاطین ترسناکه. بنابراین کسایی که عاشق این سریالن و سال ها این مجموعه دوست داشتنی رو دنبال کردن، اونایین که عاشق ترس و هیجانن و حاضرن برای تجربه چنین حسی؛ چیزای مختلفی رو تجربه کنن. برای این افراد بازدید از اتاق های فرار ترسناک نیز یکی از همین تفریحا و سرگرمی های مهم به شمار میره.
علاقه شدید این افراد به فضاهای ترسناک و رعب آور باعث شده که تلاش کنن تا با انتخاب گزینه های متنوع، به دنبال کسب تجربه ای همانند قهرمانای داستان های ترسناک باشن. جنگیدن با هیولاها و روبروشدن با ارواح تو دنیای واقعی؛ تو این سال ها اونقدر جذاب و هیجان انگیز بوده که به نوعی باعث رونق بخشیدن به طراحی های اتاق فرار شده.
همانطور که تو مقوله فیلم و داستان رتبه بندی خاص و منحصر بفردی برای هر ژانر وجود داره و ااما همه کتابها و فیلم های ارائه شده تو این عرصه موفق نیستن، در زمینه اتاق های فرار هم شرایط به همین منواله. با توجه به زیاد شدن این اتاق های فرار در سطح شهرهای بزرگ، شرایط رقابت بسیار سخت و تنگاتنگ شده و فعالان این حوزه برای بدست آوردن جایگاه بهتر تلاش می کنن تا بتونن به نحو احسن پاسخگوی نیازهای مختلف مخاطبان باشن.
توجه به جنبه های مختلف یک
درسته که تنوع موضوع یکی از نکات برجسته مجموعه انیگماست، ولی از برجسته ترین نقاط قوت این مجموعه، هماهنگی ای که بین بخش ها و قسمت های مختلف اتاق ها وجود داره. تو
برای القای حس ترس نیز مجموعه
طراحی تخصصی و حرفه ای مجموعه انیگما با رعایت کامل نکات ایمنی فرصتی طلائیه برای این که با خیال راحت تو مجموعه ای ایمن و قابل اعتماد لحظات خوشی رو سپری کنین و ساعت ها بعد از بازی حس سرخوشی و لذت رو با خودتون به همراه داشته باشین و از تجربه بی نظیرتون راضی و خرسند باشین.
از اونجا که غریزه بقا تو همه انسان ها وجود داره، مخاطب به راحتی در این شرایط با قهرمان داستان همزاد پنداری می کنه و تو تمام فراز و نشیب ها همراه قهرمان داستان از تصور حس مرگ گریزان و فراریه. تو این ژانر هدف اصلی زنده موندنه و همه ی تلاش قهرمان داستان؛ رهایی از شرایطیه که توش گیر افتاده. شرایطی که باعث میشه همه ی نقاب ها کنار زده بشه و هرکس خود واقعیش رو به نمایش بذاره. تصویر دقیق و عمیقی که از شخصیت واقعی انسان ها تو این ژانر به نمایش گذاشته میشه، وجه تمایز اصلی این فیلم با ژانر های دیگه سینماییه.
تصور نزدیک شدن به مرگ اونقدر ترسناکه که اگه فیلم خوبی تو این ژانر ساخته بشه، قطعا جذابیت بالایی داره و مخاطب به خوبی ازش استقبال می کنه. این شرایط سخت فقط تو دل طبیعت و یا با سقوط هواپیما و . رخ نمیده، این شرایط می تونه تو همین شهر و درست کنار ما هم رخ بده و انسانی برای زنده موندن دست و پا بزنه تا خودشو نجات بده.
اینجا قراره 5تا بهترین فیلمای ژانر بقا رو برای شما معرفی کنیم:
محموله ( Cargo)
این اثر به یاد ماندنی محصول سال 2017 استرالیا یکی از برترین های ژانر بقا به شمار میره. تو این فیلم، جهان به خاطر پاندمی ویروسی در حال فروپاشیه، دولت ها در حال از دست دادن قدرت ها و شهرها جولانگاه افراد آلوده ست. در این شرایط که هرج و مرج همه جا رو فرا گرفته، اندی که به تازگی همسرش رو به خاطر این بیماری از دست داده و تو مرز فروپاشی قرار داره باید به خاطر فرزندش قوی باشه و هم از فرزندش مراقبت کنه و هم برای زنده موندن تلاش کنه.
مریخی ( The Martian)
یکی از بهترین فیلم های جهان تو ژانر بقا همین فیلم مریخیه که به نوعی یه فیلم علمی - تخیلی منحصر بفرد هم محسوب میشه. تو این فیلم قهرمان داستان به خاطر اشتباه دوستاش مجبور شده تا مدتی در سیاره مریخ به تنهایی زندگی کنه. تلاش این انسان برای زنده ماندن و کارهای شگفت انگیزش، این فیلم رو به یه اثر بسیار تاثیر گذار و ستودنی تبدیل کرده.
پشت خطوط دشمن ( Behind Enemy Lines)
یه فیلم جنگی که موضوعش در مورد خلبانیه که توجریان جنگ بوسنی در حال عکسبرداری از خطوط دشمن دچار حادثه میشه و سقوط می کنه. بعد از سقوط، این خلبان باید تلاش کنه هم به دست سربازای دشمن کشته نشه و هم با محیط یخ زده اطرافش کنار بیاد و زنده بمونه. این فیلم اکشن بقا به کارگردانی جان مور بسیار در انتقال وضعیت سخت پیش اومده که به خاطر تنهایی، عدم توانایی برقراری ارتباط برای کمک و نا آشنایی با منطقه بسیار دشوارتر هم شده، موفق عمل کرد.
من افسانه هستم ( I am legend)
این فیلم بسیار زیبا به کارگردانی فرانسیس لارنس محصول 2007 امریکائه و ویل اسمیت به عنوان قهرمان داستان یکی از بی نظیرترین بازیهای خودش رو تو این فیلم به نمایش گذاشته. داستان فیلم از این قراره که ویروسی زندگی طبیعی انسان ها بر روی کره زمین را از بین برده و همه را به موجودات مخوف و ترسناکی تبدیل کرده که فقط شب ها می تونن از این طرف به اون طرف برن.
روزها هم عرصه یکه تازی مردی به همراه سگشه که به نظر می رسه آخرین بازمانده از حیات قبلی کره زمینه و یک تنه زندگی سابق انسان بر روی کره زمین رو نمایندگی می کنه. این فیلم که ترکیبی جذاب از سینمای بقا و ژانر وحشته، با اومدن زنی به همراه بچش حوادث جدیدی رو رقم می زنه که جذابیت فیلم رو به میزان قابل توجهی افزایش میده.
خاکستری ( The Gray)
قهرمان این فیلم زیبا کسی نیست به جز لیام نیسون که در یه پالایشگاه نفتی تو الاسکا کار می کنه و شغلش کشتن گرگ هاییه که به محل کار کارکنا نزدیک میشه. در ادامه ی فیلم وقتی نیسون به همراه دوستاش برای زمان استراحت سوار هواپیما میشه، هواپیما سقوط می کنه و یه عده ای کشته میشن. نیسون به همراه بقیه بازمونده ها نه تنها باید خودشو از سرما و گرسنگی نجات بدن؛ بلکه باید از دست گله گرگ هایی که هر لجظه بهشون نزدیک تر میشن هم، جون سالم بدر ببرن.
تو این فیلم جدال هیجان انگیز انسان با طبیعت اونقدر به خوبی نمایش داده شده که در هر لحظه از فیلم شاهد جدال نابرابری از انسان با محیط اطرافش هستیم که هم آدرنالین مخاطب رو بالا میره و هم قصه رو جذاب تر و متفاوت تر می سازه.
تو این ژانر پر طرفدار فیلم های زیبایی مثل اورست، دور افتاده، مدفون، تنها بازمانده، جاده و . هم قرار دارن که همشون ارزش دیدن و لذت بردن رو دارن. در طول تاریخ سینما، این ژانر جذاب و پر طرفدار همیشه مخاطبای زیادی داشته که همشون به نوعی از تلاش و تقلای انسان برای زنده موندن لذت می برن.
ژانر بقا می تونه تو هر شرایطی شکل بگیره، فقط باید توجه داشت که قصه حول محور تلاش برای زنده موندن و فرار از اون محیط باشه مثل همون چیزی که تو اتاق های فرار طراحی و ساخته میشه.
شاید علت اصلی محبوبیت اتاق های فرار واسه اونایی که عاشق این ژانر هستن هم به خاطر همین ماجراجوییها و هیجان های حاکم بر شرایط باشه. با این تفاوت که تو اتاق فرار بازیکن دیگه احتیاج به همزاد پنداری و تخیل نداره، چون قراره خودش قهرمان یه داستان باشه.
تنوع ژانر بقا می تونه یکی دیگه از دلایل محبوبیت این ژانر باشه که در مجموعه هایی مثل اتاق های فرار انیگما به این موضوع توجه خاص شده و این شرایط رو کاملا با موضوعات و سناریوهای مختلف برای بازیکن آماده کرده. بنابراین بازیکن می تونه انتخابی کاملا مطابق سلیقه و میل خودش داشته باشه .
در این شرایط اونایی می تونن به درستی از عهده مدیریت بحران بر بیان که مهارت های خاصی مثل حفظ خونسردی، کار گروهی، دقت و تیزبینی، مهارت های درست اندیشدن و حل مساله و. رو به خوبی یاد گرفته باشن. البته اتاق های فرار مجموعه
ژانر بقا اصلی ترین سناریوی موجود تو اتاق های فرار مجموعه ی انیگماست بخصوص تو
جوکر
این فیلم روانشناختی یکی از بهترین فیلم های سال 2019 هم به شمار میاد. شخصیت اصلی داستان، آرتور، ذاتا انسان مهربونیه که به قول خودش دوس داره تو دنیای پر از سیاهی و فقر، لبخند را به لب همه بیاره. آرتور که گذشته و کودکیه بسیار سخت و ناراحت کننده ای داشته، در طول سالیان وقتی مورد تمسخر متمادی و آزار پی در پی مردم قرار می گیره، هیولای ناخودآگاهش به نام جوکر تبدیل به خطرناک ترین جنایتکار شهر میشه.
این فیلم خلاقانه به خوبی اثرات مخرب زندگی در کلان شهر ها و تاثیرش بر روح و روان انسان ها رو به نمایش میذاره.
روانی
فیلم روانی ساخته آلفرد هیچکاک که در فهرست" صد سال. صد فیلم "بنیاد فیلم امریکایی رتبه هجدهم را به خودش اختصاص داده، یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای جهانه که بعضی از صحنه ها و سکانس هاش در ژانر تریلر بی نظیر و بی سابقست. داستان این فیلم در مور زنی به نام ماریونه که پول هنگفتی از رئیسش می ه و به مسافرخونه ای در حومه شهر پناه می بره که مردی به نام نورمن بیتز اونجا رو اداره می کنه. اتفاقات شومی که تو این مسافرخونه برای ماریون میفته، اونقدر تاثیر گذاره که بارها و بارها از سوی منتقدان و استادان دانشگاه مورد نقد و بررسی قرار گرفته.
پایان غیر منتظره این فیلم یکی دیگه از پایان بندی های ماندگار دنیای سینماست.
جاده مالهالند
دیدن فیلم های روانشناختی بدون دیدن فیلم های دیوید لینچ قطعا ناقصه. جاده مالهالند یکی از بهترین فیلم های معماییه که در مورد دختر جوانی یه که سرشار از امید و زندگیه و واسه تبدیل شدن به ستاره جدید هالیوود، رهسپار سفری به لس آنجلس میشه. اونجا با زنی آشنا میشه که بعد از یک سانحه رانندگی حافظه شو از دست داه و دچار فراموشی شده. دختر برای کمک به این زن وارد ماجراهای پیچیده ای میشه که بسیار تو در تو و عجیبه.
تو این فیلم مرز بین خیال و واقعیت خیلی باریک و نامحسوسه. با توجه به این که صحنه های فیلم پر از سمبل و دیالوگ های پیچیده و سکانس های عجیبه، این فیلم رو باید چند بار ببینیش تا همه چیز دستگیرت بشه.
حس ششم
یه فیلم روانشناختی تمام عیار با المان هایی از ژانر فراطبیعی که به خاطر پیچش غیر منتظره داستانی اش بسیار محبوب و پر طرفداره. این فیلم در مورد پسر نوجوونیه که توانایی دیدن ارواح مردگان رو داره و این تجربه ها، چالش های روحی و روانی بسیاری براش درست کرده که زندگی شخصی و تحصیلیش رو تحت تاثیر قرار داده. مادرش که نگران وضعیت پسرشه، اونو پیش روان شناس متخصص کودکان ( با بازی بروس ویلیس) می بره تا با کمک اون بتونه از مشکلات پسرش کم کنه.
این فیلم سکانس های بی نظیری داره که مو به تن بیننده سیخ می کنه و کمتر کسی انتظارش رو داره.
درخشش
یه فیلم بسیار زیبا و تاثیرگذار از استنلی کوبریک که برگرفته از رمانی به همین نام نوشته استفن کینگه. این فیلم که کمی از المان های وحشت رو هم داره، در مورد خانواده ایه که تصمیم می گیره زمستان رو تو هتلی سپری کنن که تو این فصل به کلی تعطیله، واسه همین اونا حاضر میشن در ازای دستمزد از هتل مراقبت کنن. با به وجود اومدن این شرایط پدر خانواده تصمیم می گیره از این سکوت و فرصت استفاده کنه تا داستان ناتمامشو تموم کنه. اما شرایط جوری پیش میره و وقایع به گونه ای رقم می خوره که این تنهایی پیامدهای شوم و منحوسی بر روح و روان اون به جا میذاره.
تو این ژانر فیلم های زیبایی مثل سکوت بره ها، باشگاه مشت زنی، اولدبوی، یادگاری و . هم قرار دارن که هر کدوم به نحوی به وضعیت روحی وروانی شخصیت های داستان پرداختن. این سبک از فیلم به این دلیل که رابطه ای خیالی بین مخاطب و شخصیت های اصلی داستان ایجاد می کنه و باعث درگیر شدن مخاطب و چالش های روانی و ذهنی شخصیت اصلی فیلم میشه، خیلی پر طرفداره. در اصل این فیلم ها برای این ساخته میشن تا با ذهن بیننده بازی کنن و با ایجاد صحنه های رازآلود و پیچیده تماشاگر رو مجذوب خودشون بکنن.
افرادی که چنین فیلم هایی رو دوس دارن، علاوه بر فضای رازآلود بودن حاکم بر این فیلمها از دنبال کردن معماها و چالش های موجود تو فیلم هم لذت می برن. این افراد که معمولا ترجیح میدن جای قهرمان داستان باشن، مدام تو ذهن خودشون خیال پردازی می کنن که اگه جای قهرمان داستان بودن؛ این اشتباه رو مرتکب نمی شدن.
این افراد بهتره جای خیال بافی به بازی
دکتر هلمز یهقاتل روانیبالفطره ی باهوشه که در سال 1983 با خریدن یه هتل در حوالی شیکاگو امریکا اونو به محلی برای رسیدن به خواسته ها و امیال شیطانیش تبدیل می کنه. اون که با کشتن کارمندا و از بین بردن جسدشون، سعی در آروم کردن خودش داره، یه بیمار روانیه تمام عیاره که به هیچ کس رحم نمی کنه.
دکتر اچ اچهلمزهر چن وقت یه بار واسه استخدام کارگر هتل آگهی میده و از بین اونا یه نفر رو انتخاب می کنه تا به صورت آزمایشی چند روز اونجا کار کنه. در صورت استخدام، شما می تونین خودتون رو محک بزنین و ببینین تا چه حد می تونین تو شرایطی که ترس و اضطراب سراسر وجودتون رو پر کرده، به عنوان یه بازیکن بر ترستون غلبه کنین و در شرایط بحرانی تصمیم های عاقلانه بگیرین.
مقابله با این قاتل روانی که اصلا کاراش از روی عقل و منطق نیست، قطعا خیلی دلهره آوره. ولی سرنخ هایی که تو مسیرتون قرار داره به شما این فرصت رو میده تا با تحلیل شرایط و وقایع به یه راه حل منطقی و درست برسین.
این اتاق با این سناریوی جذاب و معماهای منحصر بفردش منتظر همه اوناییه که تصمیم دارن علاوه بر تجربه یه سرگرمی جدید، خودشون رو به یه چالش سخت و پر التهاب دعوت کنن.
آماده خوندن این لیست خفن هستی یا نه؟
پدرو فیلو یکی از
پس از فرار به دلیل قتل ها، پدرو فیلو در شهر دیگر ساکن می شود؛ بعد از قتل یک قاچاقچی مواد مخدر با زنی به اسم ماریا آشنا شده اما زن مورد علاقه آن، توسط یک گروه مافیایی مواد مخدر کشته می شود. بعد از آن پدرو فیلو به دنبال اعضای این باند رفته و پس از شکنجه، اقدام به کشتن آنها می کند. این در حالی بود که وی زیر 20 سال سن داشت. پس از آن پدر پدرو مادرش را به قتل می رساند؛ پدرو برای انتقام به سراغ پدر خود رفته و آن را نیز به قتل می رساند. وی در زندان نیز دست به کشتار زده و در طی 30 سال دوران محکومیت خود، 71 نفر را به قتل رساند.
یکی از برجسته ترین قاتلان زنجیره ای دنیا، آناتولی انوپرینکو است. نام مستعار وی <<جانوری از اوکراین>> است. این قاتل کثیف اوکراینی به 52 قتل اعتراف کرده و در نهایت در سال 1996 توسط پلیس دستگیر شد. در هنگام دستگیری وی بیش از 100 نوع از انواع سلاح های سرد و گرم از محل ست آن کشف شد.
جالب است بدانید که علی رغم قتل های متعدد، وی به اعدام محکوم نشده و در سال 2013 و هنگامی که در حبس ابد بود، در زندان فوت شد. از جمله بدترین جنایات او می توان به قتل یک خانواده 10 نفره با 8 کودک، قتل 5 نفر در یک روز درون یک ماشین، قتل دو دختر 8 و 7 ساله با تبر و قتل یک خانواده 3 نفره به قصد سرقت اشاره کرد. در بسیاری از موارد آناتولی جنازه های مقتولین را به آتش می کشید. وی یکی از خونسرد و بی رحم ترین قاتلان شرق اروپا بوده و متولد 25 جولای 1952 در روستایی در استان ژیتومر به دنیا آمد که در آن زمان تحت حکومت شوری بود.
دومین قاتل معروف جهان نیز از دیار روسیه است. آندره چیکاتیلو که با اسامی مستعار قصاب روستوف یا چاک دهنده روستوف نیز معروف است، بین سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۹۰ در روسیه، اوکراین، ازبکستان اتحادیه جماهیر شوروی دست به جنایاتی شدید زده است.
وی متهم به جرم هایی وحشتناک از جمله قتل، ، مثله کردن و قطع عضو است. آندره به بیش از 56 فقره قتل اعتراف کرده و در بین قربانیان آن دست کم 52 کودک و زن دیده می شوند. وی به طور قطعی به 53 فقره قتل محکوم شد. وی در ابتدا معلم یک مدرسه بود که به دلیل انجام برخی حرکات غیر اخلاقی با دانش آموزان اخراج شد. بعد از آن بود که قتل های زنجیره ای وی آغاز شده و دو قتل نخست آن شامل دو دختر 9 و 17 ساله می شدند. وی پس از دستگیری ادعا کرده بود که خون مقتولان را می چشیده است!
ابوالقاسم جبار خطرناک ترین قاتل افغان، شکارهای خود را عمدتاً از بین مردان و پسران انتخاب می کرد. در حین دستگیری وی مشکوک به قتل عام 300 مرد و پسر بود؛ در بخش جنایات علیه بشر، وی دست کم از نیروهای تروریستی طالبان ندارد. متأسفانه دولت وقت افغانستان پیش از دستگیری ابوالقاسم جبار، دو نفر را به جرم قتل هایی که وی انجام داده بود اعدام کرد.
وی در سال 1970 دستگیر شده و به بسیاری از قتل ها اعتراف کرد. خوشبختانه این قاتل زنجیره ای به مانند برخی دیگر از همکاران خود به حبس ابد محکوم نشده و تنها یک سال را در زندان سپری کرد. ابوالقاسم جبار در سال 1971 با طناب دار اعدام شد.
این بار به سراغ یک قاتل سریالی از دیار چین می رویم؛ یانگ زینهای بیشترین قتل را بین قاتلان زنجیره ای چین و اطراف آن انجام داده و از این رو لقب پُر کارترین قاتل زنجیره ای این کشور را به خود اختصاص داده است. وی متهم به 65 فقره قتل و بیش از 23 متهم شده است که بین سال های 1999 تا 2003 صورت گرفت. وی در شب هنگام وارد منازل شده و قتل ها را با سلاح های سرد نظیر تبر و چکش به انجام می رساند.
با وجود اعتراف وی به 65 قتل، پلیس موفق به ردیابی یانگ زینهای در 67 قتل شده بود. وی که در سال 2003 دستگیر و در سال 2004 اعدام شد، در اعترافات خود گفت: هر چه انسان های بیشتری را به قتل می رساند، تمایل بیشتری برای کشتار مردم به دست می آورد. وی یک فرد جامعه ستیز بوده و به نظر می رسد که مانند قاتل افغان کمی دیر دستگیر شده بود.
کامپاتیمار شانکاریا یک قاتل سریالی هندی بود که پلیس رابطه آن با بیش از 70 قتل را پیدا کرده بود. وی قتل های خود را از سال 1977 آغاز کرده و دو سال بعد، یعنی در سال 1979 دستگیر شد. وی برای کشتار از چکش استفاده کرده و همه قربانیان خود را با ضربات چکش به سر به قتل می رساند.
کامپاتیمار شانکاریا به پلیس گفته بود که از قتل های خود لذت می برد؛ جمله معروف وی نیز در هنگام اعدام این بود: شما من را بیهوده به قتل می رسانید؛ امیدوارم این اتفاق برای شخص دیگری روی ندهد.
در قسمت نخست، اکثراً قاتلان مربوط به کشورهای آسیایی بودند. اما در این مورد به سراغ یک قاتل مخوف آمریکایی خواهیم رفت. گری ریدوی که با لقب <<رودخانه سبز>> نیز شناخته می شود، اکثر جنایات خود را بین سال های 1980 تا 1990 انجام داد. نکته جالب توجه آن است که گری ریدوی شکارهای خود را از بین ن خیابانی و یا به اصطلاح کارتن خواب انتخاب می کرد تا بدین ترتیب کمترین اهمیت را در جامعه داشته و کسی نگران نبود آنها نخواهد شد.
اکثر قتل های وی با خفگی همراه بوده و سپس جنازه آنها در جنگل رها می شد. گری در ابتدا به این زن ها نزدیک شده و سر صحبت را با آنها باز می کرد؛ سپس با نشان دادن عکسی از پسرش، همدردی آنها را به دست می آورد. در گام بعدی این ن را به قتل می رساند. اگرچه وی به 71 قتل اعتراف کرده بود، اما پلیس معتقد بود که تعداد قتل های گری ریدوی بیش از این تعداد است.
دانیل کامارگو باربوسا بدون شک یکی از کثیف و منفورترین قاتلان زنجیره ای در جهان است؛ وی در خلال سال های 1970 تا 1980، بیش از 150 زن و دختر جوان را ربوده، به آنها کرده و سپس اقدام به قتل آنها کرده است. وی متهم است که در طی 12 سال قتل و های متعددی را در کلمبیا و اکوادور انجام داده است.
دانیل کامارگو باربوسا برای اولین بار در سال 1974 بعد از کشتن یک دختر 9 ساله به زندان افتاد؛ وی به 25 سال زندان محکوم شده بود. با این وجود کامارگو از زندان فرار کرده اما در سال 1986 مجدداً دستگیر شد. در زمانی که وی از زندان فرار کرده بود، قتل های بسیار و متعددی را انجام داده بود.
پدرو لوپز که لقب هیولای کوهستان آند را نیز یدک می کشید، مردی با چهره زشت و کریه بود. این قاتل بدذات متهم به آزارهای جنسی و قتل بیش از 300 دختر جوان بود. قربانیان وی از کشورهای پرو، اکوادور و کلمبیا بودند. در حین دستگیری وی به 103 قتل اعتراف کرد اما ارتباط آن با 300 جرم مشابه کشف شد.
هیولای کوهستان آند در سال 1980 دوره ای سخت از بازجویی را پشت سر می گذاشت؛ در این دوره وی گور 53 نفر از مقتولان را به پلیس نشان داد. اکثر قربانیان وی دخترانی کم سن سال بودند که بین 9 تا 12 سال سن داشتند. وی به تیمارستان روانی منتقل شده اما در عین ناباوری، در سال 1998 از آنجا مرخص شد. اما به دلیل انجام قتل هایی مشابه، مجدداً در سال 2002 دستگیر شد.
لوئیس گاراویتو جزو بدترین قاتلان زنجیره ای جهان است که در عرض مدت زمان 5 سال، 138 نفر را به قتل رساند. لوئیس گاراویتو متهم به 300 قتل شده بود. به دلیل گستره بالای جنایات وی، رسانه ها به آن لقب جانور را داده بودند. لوئیس گاراویتو قربانیان خود را مورد آزار و اذیت قرار داده و سپس اقدام به قتل آنها می کرد.
این قاتل عجیب و بی رحم برای همکاری با پلیس بعد از دستگیری، از آنها درخواست نقشه کرده و مکان دفن قربانیان خود را از این طریق به آنها نشان داد. وی که خود قربانی پدرش بود، به قربانیان نزدیک شده و به آنها پیشنهاد یک هدیه مانند شکلات را می داد؛ سپس با قربانی شروع به قدم زدن کرده و در نهایت آنها را به جایی خلوت می کشاند. بعد از بریدن گلوی قربانی، آنها را تکه تکه کرده و در جایی دفن می کرد.
اینو میدونستی ی
اسم این قاتل روانی دکتر اچ اچ هلمز هست که ی هتل داره و قراره شما مهمون این هتل باشید. اگه برات جذاب شد داستان
درباره این سایت